قال الله تعالی فی کتابه الکریم وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ.[1] ایام پر فروغ ماه ربیع المولود و جمع مناسبتهای بسیار خوب این دو ماه را که منطق با ماه بهمن است تبریک عرض میکنم. امیدواریم که انشاءالله برنامهای که در دهه فجر انقلاب اسلامی امسال و در مناسبت سالگرد فرخنده این نهضت و پیروزی بزرگ انجام می شود به مراتب بهتر از سالهای گذشته باشد.
* باقی ماندن تبعات اعمال
انسان تصور میکند کاری که انجام داده، به مرور زمان از او فاصله میگیرد؛ در حالی که این، خیالی باطل و واهی است. هر کاری که از ما سر بزند، طوق گردن ما میشود و از ما فاصله نمیگیرد. آن تصور اولیه با تدبر و تأمل ثانویه بر باد فنا میرود. قرآن کریم در این باره میفرماید: «وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِي عُنُقِهِ؛[2] و كارنامه هر انسانى را به گردن او بستهايم». پرونده عمل هر کس بسته به گردن او است. هر کاری که انجام داده باشد، بستهی به گردن او است. «وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَاباً يَلْقَاهُ منشوراً؛[3] و روز قيامت براى او نامهاى كه آن را گشاده مىبيند، بيرون مىآوريم». انسان در قیامت با آنچه انجام داده، روبهرو خواهد شد. تمام اعمال او مکتوب به کتابت الهی و نسخهبرداری شده است؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: «انّا كنّا نستنسخ مَاکُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛[4] همانا ما آنچه را انجام میدادید، مینوشتیم». ما همهی اینها را نسخهسازی کردیم. اینها به صورت حفاظتشده، البته نه یک کپی از آنچه انسان انجام داده، بلکه عینش در برابر او قرار خواهد گرفت. نه فقط عین عمل، بلکه تبعات عمل در آنجا قرار خواهد گرفت. لذا به او میگویند: «اقْرَأْ كَتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً؛[5] نامهات را بخوان. كافى است كه امروز خودت حسابرس خود باشی».
این کتاب دربرگیرنده عین اعمال ما است نه کپی آن. «وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِراً؛ » همان کاری که انجام داده، در آنجا با آن مواجهه خواهند شد. «وَلایَظلِمُ رَبِّكَ اَحداً؛[6] و پروردگار تو به هیچ کس ستم نمیکند». وقتی عین عمل حاضر بشود و انسان با آن مواجهه شود، اگر عمل خیر باشد، وجود انسان مملو از شعف و بشارت میشود. اگر کارش ناصواب باشد، در آن هنگام علاقهمند است که هر چه که ممکن باشد از آن کار فاصله بگیرد: « يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَراً وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوَءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيداً؛[7] روزى كه هر كس هر آنچه از نيك و بد كرده است حاضر مىيابد و آرزو مىكند كاش ميان او و كار بدش فاصلهاى دور بود». معلوم است که انسان چه حالی پیدا میکند وقتی که کار خوبش را در برابرش قرار بدهند. در مقابل، اگر کردارش بد باشد، علاقهمند است که با آن فاصلهای بسیار داشته باشد.
* مبارزه با یک تفکر باطل
سعی کنیم با تفکرات قرآنی به جنگ این خیال باطل برویم که «از آنچه انجام میدهیم و میگوییم، فاصله میگیریم». این تفکر به صورت اولیه و با وسوسهها و تأثیرات شیطان در محیط ذهنی ما شکل گرفته است. لذا این خیال باطل را درهم بشکنیم و باور کنیم که همهی آنچه که انجام شده با ما است. تنها یک امکان وجود دارد و آن هم ویرایش کتاب عمل است تا هنگامی که نَفَس میآید که البته وابسته به فضل الهی و عنایات پروردگار متعال است. این امکان ویرایش همان چیزی است که از آن به توبه و استغفار تعبیر میکنیم که انسان بتواند کلمات و واژههای نامناسب را به فضل و عنایت پروردگار متعال با توبه مقبولهای ذیل عمل الهی، از نامهی عملش خارج کند. اگر انسان بمیرد و این فرصت را از دست بدهد، این اعمال را با خودش برده است.
ما باید به یک نکتهی دیگری هم فکر کنیم. فقط کارهای انجام شده انسان نیست که مورد بررسی قرار میگیرد. کارهایی هم که باید انجام میداده و انجام نداده نیز بررسی میشود. یک فهرستی است که چرا فلان کار را انجام دادی؟ و فهرست دیگری است از کارهایی که باید انجام میداده و انجام نداده است. ما این فهرست دوم را نوعاً بررسی نمیکنیم و در بین ما مغفول است. اولی هم مغفول است، منتها ظاهراً از دومی بیشتر غفلت میشود.
اخیراً به مناسبتی رهبر عزیز و عالیقدر در دیدار با یکی از مسئولان این مسئله را مطرح کردند. تعبیر ایشان این بود که من خودم نگران کارهایی هستیم که انجام ندادیم. کارها و اعمال صالحه و حسنات فردی، خانوادگی، اجتماعی، انقلابی که باید در وقت خودش صورت میپذیرفته، اما انجام نگرفته است. آن هم باید مورد محاسبه قرار بگیرد.
* فراموشی نعمت، گناهی بزرگ
گذشت ایام ممکن است که باعث عادی شدن نعمتها شود و در کنارش انسان مبتلا به غفلت و در نتیجه کفران شود. عادی شدن نعمت بر اثر گذر ایام خیلی خطرناک است؛ زیرا وقتی نعمت عادی شد، تولید غفلت میکند و غفلت هم تولید کفران میکند. لذا پروردگار متعال بر اساس همین ساختار روانی انسان در قرآن کریم مرتب نعمتهای بزرگ را که باید به یاد انسانها بماند، یادآوری میکند و بعد به عنوان یک سیره جاری تربیتی، این را در دسترس ما قرار میدهد. یعنی باید مرتب تلاش کنید، مذکُّر برای خودتان باشید و نعمتها را یادآوری کنید. مراقب باشید که عادی نشود تا به دام کفران بیفتید. این روش قرآن کریم است که متناسب با عظمت نعمتها است.
* بهمن، ماه پیروزی ولایت الهی
نعمتها با هم فرق میکنند، بعضی نعمتها کوچکاند، بعضیها کوچکترند، برخی بزرگاند، بعضی نعمتها بزرگتر هستند و بعضی در ردیف بزرگترین نعمتها قرار دارند. باید مواظب نعمتهای بزرگ بود. قرآن کریم میفرماید: «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ؛[8] و آنگاه آن روز از اين نعمت بازخواست مىشويد». «النعیم» همهی نعمتها را در بر میگیرد؛ ولی در حدیث نورانی است که خدای متعال در قیامت راجعبه نعمت هوا و آب و این چیزها نمیپرسد. این سفره کرم الهی است که همه از آن بهرهمند هستند. اگر درست بهرهمند شده باشند، مورد سؤال نیستند. «النعیم» یعنی نعمتهای بزرگ و اصلی که در ردیف بزرگترین نعمتها است. از نظر قرآن کریم در ردیف این بزرگترین نعمتها که شکرش آمیخته با تهدید و به صورت یک اعلام عمومی و فراخوان عمومی آمده عبارت است از: «نعمت ولایت الهی»؛ آزادی از فراعنه و طواغیت قرار گرفتن ذیل ولایت الهی. این از اعظم نعمتها است؛ چون مادر همهی نعمتهای دیگر است.
ماه بهمن برای ما چنین یادآوری است. یعنی یادآور یکی از بزرگترین نعمتهای الهی درباره فردفرد و جامعهی ما است و آن هم نعمت در هم شکستن طاغوت و ولایت شیطانی و آغاز ولایت الهی در روزگار ما است. با همان ویژگی خاص خودش که سایه ولایت عظما است و ما آن را به عنوان ولایت فقیه میشناسیم که در امتداد ولایت رسول اکرم و امیرالمؤمنین (علیهما السلام) است. منتها این سایه است و آن اصل.
این اعظم نعمتها است. پای یک چنین نعمتی است که قرآن کریم فرموده: «وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ؛ و پروردگارتان اعلام کرد که اگر مرا سپاس گوييد ، بر نعمت شما می افزايم ، و اگر کفران کنيد ، بدانيد که عذاب من سخت است». این آیه راجع به اعلام شکر و تهدید در برابر کفران نعمت ولایت الهی است. ماجرای در هم شکستن طاغوت و آغاز ولایت الهی است. قاعده شکر، عمومی است. قاعده کفران هم عمومی است. اما شکر یک نعمت کوچک کجا و شکر نعمت عظیم ولایت الهی کجا؟ کفران یک نعمت معمولی و عادی کجا، (نستجیر بالله) کفران یک نعمت عظیم مثل ولایت الهی کجا؟ قابل مقایسه نیستند.
* وظیفه مهم انجمنهای اسلامی
یکی از وجوه شکر زنده نگه داشتن خاطره و یاد نعمت است و «حدیث نعمت» یکی از بزرگترین وجوه شکر است؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: «و أمّا بنعمة ربّک فحدّث؛[9] و از نعمت پروردگار خويش [با مردم] سخن گوى». اظهار، بیان و یادآوری نعمت، از اعظم وجوه شکر است؛ مخصوصاً برای کسانی که به دلیل شرایط سنی آن زمان را درک نکردهاند؛ این مسئله باید به آنها منتقل، تبیین و روشنگری شود و آنهایی که آن زمان را درک کردهاند، یادآوریهای جدی میخواهد.
بنابراین کار اتحادیه در این بخش، کار خیلی مهم و حساس و سرنوشتسازی است. در برابر کارهای انجامنشده در این مقوله مورد عقاب الهی قرار میگیریم.
فلسفه تشکیلات ما در درجه اول زنده نگه داشتن آرمان انقلاب و روح انقلابی و سبک تربیت انقلابی در مدرسه و نسل جدید است و کار دیگری نداریم. فلسفه وجودی انجمن اسلامی و اتحادیه انجمن اسلامی، جز این نیست. به اعتقاد من گُل فعالیتهای اتحادیه این است. این فضا، روحیه و نشاط انقلابی را به مدرسه منتقل کند، آرمان های انقلاب را یادآوری بکند، دستاوردهای انقلابی و اسلامی را شمارش کند، ترفندهای جدید دشمن را یادآوری کند، بصیرتافزایی کند، روشنگری کند. البته این قبیل کارها همیشه خوب است؛ ولی گاهی زمینهاش است. مثلاً دهه فجر زمینه این کار فراهم است. همه آمادگی دارند. ایام دیگر هم زمینهی عمومیاش است؛ اما قابل مقایسه با دهه فجر نیست. دهه فجر همه آمادهاند که راجع به انقلاب اسلامی، یادآوری آن خاطرات، دستاوردهای انقلاب و شرایطی که در آن هستیم، بشنوند.
چند سالی است که جریانی را ملاحظه میکنم که طراحی شده است تا در ذهن نسل جدید جریان طاغوت را تطهیر کند. چیزی که برای نسل ما غیر قابل تصور است، ولی برای نسل جدید این گونه نیست؛ چون آن شرایط را از نزدیک ندیدهاند و بر اساس گزارشها با آن شرایط روبهرو میشوند. برخی این خط خطرناک در جامعه ما دنبال میکنند.
* مدرسه انقلاب
سال گذشته یک اقدام خوب انجام گرفت و آن روش تازهای بود که تحت عنوان «مدرسه انقلاب» طراحی شده است. سلسله نمایشگاههایی به این منظور بر پا شد. بعضی از آنها را که ما از نزدیک دیدهایم، کار خوبی بود و نسخهی دومش حتماً امسال میتواند خیلی بهتر و مناسبتر و مؤثرتر برگزار شود.
این برنامهها که جوشیده از متن مدرسه است، باید با زبان دانشآموز و با نیازهای دانشآموزی باشد. دوستان قدر این کار را خیلی بدانند. این کار جزء مصادیق شکر است؛ لذا هر چه میتوانید آن را کیفیتر و گستردهتر انجام دهید. هر کس شکر متناسب با خود را دارد. شکر من و شما معرفی انقلاب، زیباییها، جمال ولایت، دستاوردهای عظیم و موفقیتها و روشنگری مخاطرات و چالشها است. شکر ما دربارهی انقلاب اسلامی این است. شکر عمیقتر هم تربیت حماسی این عزیزان است. این نسل، تراز انقلاب اسلامی تربیت بشوند که البته این کار، پیچیدهتر و دقیقتر است. اگر چه کار اولی هم کار مهمی است و به سهم خودش دشوار است.
* لزوم پیشتازی انجمنهای اسلامی
یک چیزی هم ما گاهی گفتیم، ولی به نتیجه نرسیدیم؛ البته به نسبت، جزء کارهای سخت است. منتها در مناسبتش، انسان به یاد آن میافتد و حسرت میخورد. سیزده آبان امسال را با چالشهایی که داشتیم با قضیه مذاکرات و حرف و حدیثهایی که درست شده بود. شرایط را یادتان است که میگفتند مرگ بر آمریکا بگوییم یا نگوییم. یک سرود آمد به میدان و آن کاری را کرد که باید میکرد. هم شعر درجه یک، هم اجرا درجه یک بود. دیدید که چه کار کرد؟ بیجهت نبود که خوانندهی آن را این قدر تحت فشار گذاشتند. البته این فشار باعث شد که ایشان نسخهی دومش را هم بیرون داد. به نام «گزینههای روی میز» این نسخه هم خیلی عالی بود؛ شاید به مراتب مؤثرتر از اولی بود.
منتها هیچ کس کاری نمیکند. اتحادیه ما که میتواند در این زمینهها پیشتاز باشد، الان ساکت است. خاطرتان است که چند سال پیش به مناسبتی عرض کردم که ما باید برای این فکری بکنیم. در نسل جوان و حتی برای پیرها این سرودها نشاط میآورد، زنده میکند، و به آنها حرکت میدهد. حتی برای ما ها هم الهامبخش است، چه برسد به جوانها. ببینید چه اثری دارد! هنر کار خودش را پیش میبرد.
من نمیخواهم بگویم که ما باید سراغ چه چیزی برویم. تعیین مصادیق دست ما را میبندد؛ ولی واقعاً به این مسئله فکر کنیم. مدتها است که سرودهای سالهای پیروزی انقلاب اسلامی دیگر مشاهده نمیکنیم. آنها با حال و روحیه ساخته شده (مثل «الله الله») لذا هنوز هم انسان را تکان میدهد. برای کسانی که آن زمان بودند حقیقتاً مستیآفرین است؛ چون تمام آن لحظات را برای ما بازخوانی میکند. ولی دیگر از آنها خبری نیست. در حالی که ما باید الان صدها و لااقل دهها کار از آن قبیل داشته باشیم. باید جوششی به وجود آید تا این جور کارها را انجام دهد.
اگر کارهایی در زمان خودش انجام بشود، وجه امتیاز آن مجموعه و آن تشکل و آن گروه که این کار را کردهاند میشود. اگر همه به میدان آمدند و شما هم ضمناً یک کاری کردید، که اهلاً و سهلاً! اما یک وقتی است که حالت پیشگامی و سبقت گرفتن است. این میشود آن شاخص و عنوان شناخته شده مجموعه شما. حالا به عنوان مثال این را عرض کردیم. آثار عجیبی هم دارد؛ مخصوصاً در افق دانش آموزی و مدرسهای. در سفرهایی که میرویم، گاهی اوقات، بچههای خوشذوق یک سرودی را کار کردهاند که خوشمضمون و تکاندهنده است. به اندازه ده تا سخنرانی تأثیر دارد. با یک ریتم مناسب و عواطف و احساسات اینها را به ذهن و قلب مخاطب القا میکنند. آنهایی هم که میخوانند، همسنهای همین بچه ها هستند. مثلاً شعر مرگ بر آمریکا، چون آقای حامد زمانی جوان است و جزء تقریباً نسل سومیها است، مفاهمه دارد. اگر یک بزرگتر این شعر را بخواند، این اثر را ندارد. به کارهایی از ایندست نیازمندیم. یک سرود به زیبایی روشن میکند که چرا ما باید بگوییم مرگ بر آمریکا. قطعه «گزینهها»ی ایشان خیلی عالی بود؛ مخصوصاً اینکه از مفهوم قیام سیدالشهداء (علیه السلام) شروع کرده است. در واقع هنر در این سرود است؛ شعر خوب انتخاب شده و درست ساخته شده است. شاعرش هم دکتر سیار است که جوان و نسل سومی است. خدای متعال هم به این برنامهها کمک میکند.
این یک مثال بود که عرض کردم. از این قبیل کارها باید فراوان و در وقت خودش انجام بشود. در این خلأ عجیب و غریبی که در مدرسههایمان داریم، جریانی راه بیندازید تا تولیداتی از این قبیل داشته باشد. بچهها در کشور به میدان بیایند. یک حرکت زیبایی در این زمینه با ابتکاراتی خاص راه بیافتد. آدمهای خوشفکری جمع شوند، فکر کنند و ابتکاراتی به دست بیاورند. چیزی شبیه نمایشنامههای مدرسهای که یک وقتی از آن صحبت رفت. اما تقریباً الان مسائلی از این دست تعطیل است. در آموزش و پرورش ما با این همه امکانات و مربی انگار که هیچ خبری نیست.
شکر این نعمت بزرگ برای هر کس و هر تشکیلاتی به یک نحو خاص است. برای مجموعهی ما شکر نعمت بزرگ انقلاب در معرّفی این نعمت، یادآوری و تبیینش است. کاری از قبیل مدرسهی انقلاب که نباید متوقف شود. حال خودتان بررسی کنید که چه کارهای دیگری میشود کرد و در این زمینه ابتکاراتی داشته باشید و این کارها را إن شاء الله به میدان ببرید. مضامین فراوانی وجود دارد که خود دانشآموزان وارد عرصه میشوند. مثلاً برگزاری مسابقه کتابخوانی. در هر منطقهای وارد این عرصه بشوید. کسی هم در محیط دانشآموزی دنبال جوایز آنچنانی نیست؛ همین هدایای معمولی نیز مشوق خوبی است. ببینید که وقتی یک موجی و یا جشنوارهای در کشور شکل میگیرد چقدر پیامد و آثار دارد.
مسابقه بگذارید، کتاب بخوانند، مقاله بنویسند، شعر بگویند، قطعه ادبی بنویسند، و تمام این موارد در قالب جشنواره استانی و کشوری برگزار شود. بچهها جایزه بگیرند و دستشان بالا برود. اینها موج را درست میکنند. همین کارها آن موجی را که شما میخواهید، راه میاندازد. آن چه را که گفتیم ذیل جنبش دانشآموزی و جریانسازی و دامن زدن به گفتمان انقلابی و امثال این فعالیتها است.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
پینوشت:
[1] . ابراهیم: 7.
[2]. اسراء: 13.
[3]. همان.
[4]. جاثیه: 29.
[5]. اسراء: 14.
[6]. کهف: 49.
[7]. آل عمران: 30.
[8]. تکاثر: 8.
[9]. ضحی: 11.