بسم الله الرّحمن الرّحیم
ما توفیق داشتیم در همهی جاهایی که زیارتی بود و مخصوصاً در حرمهای مطهّر به تفصیل از همهی دوستان نیابت کردیم؛ از ستاد مرکزی و مسئولین محترم استانها تا برسیم به انجمنها و بچّههای اتحادیه. خدا را شکر میکنیم از این توفیقی که فراهم شد، انشاءالله دعاهایی که برای رشد اخلاقی و معنوی دوستان و بچّههای عزیزمان کردیم مستجاب بشود.
در کاظمین و مخصوصاً در توسّل به حضرت جواد(علیه الصّلاة و السّلام) میبینید که جای جوانهای ما است، سپردن این جوانها به ذیل عنایت حضرت جوادالائمه(علیهم السّلام)، این هم در ورود به عراق اتّفاق افتاد هم موقع برگشتن. انشاءالله آثارش در مجموعه آشکار خواهد شد، چون چشم امید ما به ائمهی هدی(سلام الله علیهم اجمعین) است.
درمورد اربعین اتّفاقی که دارد میافتد، تعبیهای الهی است برای سازماندهی شیعه به صورت بین المللی و جهانی در وقت اندک. زیارت اربعین الان تبدیل شده به همایش جهانی شیعه، آن هم در یک فضای متفاوت. شیعیان به آنجا رفته و همدیگر را میشناسند، ارتباطاتشان برقرار میشود، روحیه میگیرند، عواطف بینشان در عالیترین سطح ممکن مبادله میشود. همهی اینها بهخاطر شرایط خاصّ این سفر است، هیچ جای دیگری چنین چیزیهایی امکان نداشت.
با اینکه این همه ما روایات داریم درمورد فضیلت زیارت حضرت سیّدالشّهدا(علیه الصّلاة والسّلام) و آن هم منحصرِ به زمان خاصی نیست و بعضی از وقتها فضیلت دارد؛ امّا شما میبینید به صورت خاص، آن که علامت مؤمن تلقّی شده زیارت اربعین است. یعنی معلوم میشود یک فرضی در این مسئله بوده است. همچنین یک ریشهای از قدیم در آن فرهنگ داخلی عراق داشته است، بعد یک دفعه این فضا که فراهم شده به همان تعبیهی الهی تجلّی کرده، الان آن چیزی که تجلّی کرده است متمرکز در اربعین است. انسان احساس میکند که یک تدبیر فوقالعادهای وجود دارد برای اینکه این خیل عظیم شیعه را که در مظلومیّت خاصّ خودش است سازماندهی کند. شما خیال میکنید کجا ممکن بود که اختلاف بین ما و عراقیها حل و فصل بشود، ما نیم میلیون بینمان کشته است، دوتا ملّت از هم کشتهایم. اباعبدالله الحسین (علیه السلام) چنان آنجا ارتباط را برقرار میکند و جوشکاری میکند و این ذهنیّتها را برطرف میکند. با آن اتّفاقاتی که آنجا میافتد، با آن پذیراییهای عجیب و غریبی که میکنند و عرض ارادتها و خدماتی که فوق العاده خالصانه انجام میدهند.
همین گروه ما که گروه دانشجویی بودند، تقریباً هزار و چهارصد، پانصدتا دانشجو از سراسر کشور بودند. آنجایی که ما مستقر بودیم مدرسه بود، دوتا مدرسه را گرفته بودند، بچّهها در آن مستقر شده بودند و امکاناتی نداشت. محلّیها متوجّه شده بودند که اینجا ما مشکل حمّام داریم. بچّهها هم از راه رسیده بودند و 90 کیلومتر پیادهروی و خستگی و شرایط خاص و خاک آلوده و با آن وضع عجیبی که میرسند، بعد دیدیم این محلّیها - که نمیدانم چگونه مطّلع شدند – مرتباً میآمدند، پنج تا، ده تا، بیست تا، بچّهها را میبرند منزلشان، استحمام میکردند، و از آنها پذیرایی میکردند و اینها را میآوردند تحویل میدادند. البتّه کارها زیر نظر شخصی که به او مختار(به معنای رئیس شورای شهری) میگفتند با حفظ مسائل امنیتی انجام میشد.
بعد مطّلع شده بودند که بچّهها پتو کم دارند. مثلاً یک زوج جوان آمدند و بیست عدد پتوی نو هدیه کردند و رفتند. به پیوستش مردم، حدود سیصد، چهارصد عدد پتو خریداری کرده و آورده بودند، یعنی یک تعاطفی میشود، چیزی این وسط شکل میگیرد که این نوع پیوند جز در ذیل عنایت سیّدالشّهدا(علیه الصّلاة و السّلام) امکانپذیر نیست.
ایران مهد شیعه است، ایرانیها به آنجا که میرود برایشان آن تجلّی و آن عظمت خیلی پیامها دارد؛ ولی برای آن شیعیانی که از کشورهایی مثل بحرین میآیند که تحت فشارهای خاص هستند، قوّت قلب و روحیه و بازسازی روحی میآورد، بعد هم انتشار اخبار و اطّلاعرسانی این واقعه. بچّههای بحرین در بین الحرمین یک نمایشگاه مفصّلی از جنایات آل خلیفه و آل سعود برگزار کرده بودند. خیلی از گروههای شیعی دیگر نیز که بحرینی نبودند با پرچم بحرین میآمدند. این همان ارتباطات شیعی است که عرض کردیم دارد شکل میگیرد. همچنین از آن طرف دنیا، از اروپا، از آمریکا، از انتهای آسیا، گروههای شیعی همه به هم متّصل میشوند، ذیل شخصیّت سیّدالشّهدا(علیه السّلام)، آن هم با آن آثار و ابعاد و سازندگی که این ماجرا دارد. خیلی پدیدهی عجیبی است که جای کارهای زیادی دارد.
چه بسا، زمان زیارت اربعین برای اتّحادیه فعلاً زمان خوبی نیست، چون در شرائط امتحانات بچّههاست، ولی به نظرم جا دارد که تعبیه بکنند، دوستان از الان مقدّمات کار را آماده بکنند، بلکه به تدریج میرویم در فضایی که برگزاری این چنین برنامهای امکانپذیر شود و بچّهها با این کار بیمه شوند. اگر بروند در آن فضا، آن پیاده روی را انجام بدهند، خیلی اثر دارد. فعلاً راجع به کادر فکر میکنم بتوانید چنین کاری را انجام دهید. بعد از این سفر توانشان صدها برابر می شود. خودشان و خانوادهشان را، جانشان و هستیشان را برمیدارند و میآورند به میدان. درمورد بچّهها کار یک مقدار سختتر است، مخصوصاً با توجّه به شرائط امنیّتی و نقل و انتقال، ولی حداقل در ارتباط با کادر و مربّیها کار آسانتر است، چه بسا برای سال آینده تدبیری شود که با هم برویم.
این امکان در این سفر وجود دارد که با برگزاری یک عملیات فرهنگی - تربیتی متفاوت، ظرفیت معنوی و فکری بچههای ما به صورت تصاعدی و هزاران برابر تقویت و تثبیت شود. نظیری برای این سفر وجود ندارد، شما هر چه میخواهید اردو برگزار کنید، چنین جوابی به شما نمیدهد که اینجا میدهد.
البتّه آنها هم به من میگفتند که این وضعیّت خاص ظاهراً در همین ایّام اتّفاق میافتد. مواکب در مسیر پیادهروی، مهیّا برای همه جور پذیرایی و عرض ارادت هستند. بعد از اربعین، آنجا شرائط عادی است.
برای کسانی که در پیادهروی اربعین شرکت میکنند حالات فوقالعادهای رخ میدهد و حضرت، مقداری پرده را کنار میزنند و مثل اینکه ماجرای شهادت سیدالشهداء (علیه الصلاة و السلام) برایشان شهود میشود.
انشاءالله که خدای متعال روزی کند. انشاءالله خداوند تبارک و تعالی همهی آن دعاهایی را که ما برای شما در آن مکانهای مکانهای مقدّس داشتیم مستجاب کند و یک سفر معنویِ الهیِ تعریفشدهی متفاوت، محقّق بشود و بنویسند برای همهی دوستان، به حقّ ماه صفر.