امام حسین (علیه السلام) مصداق ویژه مظلوم در قرآن
قرآن میفرماید: «وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا؛[1] و هر كس مظلوم كشته شود، به سرپرست وى قدرتى دادهايم، پس [او] نبايد در قتل زيادهروى كند؛ زيرا او يارى شده است». این آیه کریمه به ولیّ دم کسی که مظلومانه کشته شده باشد، اجازه قصاص میدهد. البته در گرفتن قصاص که حق است، نباید اسراف کند: «فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ» خدای متعال چنین کسی، یعنی ولیّ دم مظلوم را یاری خواهد کرد: «إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا».
ذیل این آیه کریمه در روایات اهلبیت (صلوات الله و سلامهم اجمعین) این نکته تأکید شده که مصداق ویژه مظلوم در این آیه کریمه، حضرت سید الشهدا (علیه الصلاة والسلام) است و منصور در این آیه کریمه، حضرت بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه شریف).[2] «فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ» یعنی هر اندازه که به حَسب تشخیص آن بزرگوار، در انتقام این خون مقدس از ستمگران و ظالمان ـ که امتداد همان شجره خبیثه و ملعونه هستند ـ کشته شود، اسراف نیست. هر چه که حضرت اینها را از روی زمین بردارند و راه را برای کمال بشریت هموار کنند، اسرافی رخ نداده است.
مظلومی که در این آیه مطرح میشود، نه سابق بر او و نه پس از او، مصداقی در حد حضرت سیدالشهدا (علیه الصلاة والسلام) ندارد. تمام روضههای امام حسین (علیه الصلاة و السلام) و آنچه در مقاتل است، در کلمهی «مظلوم» خلاصه شده است.
درباره نصرت هم، همهی کسانی که در صراط حق قدم بردارند، مخصوصاً جایی که میخواهند حقی را به دست بیاورند و استیفا کنند، مورد نصرت الهی هستند؛ هم تکویناً و هم تشریعاً، همه گونه مورد نصرت حضرت حق هستند. اما هیچکس در مقام منصوری به مقام شامخ حضرت بقیت الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نمیرسد. یعنی همهی قوای عالم را خدای عالم در اختیار حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار میدهد، برای اینکه زمین از لوث سران شرک و ستم پاکسازی شود و معبد حضرت حق گردد. به این ترتیب معنای این آیه محقق میشود: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا؛[3] خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد همان گونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد، و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند، و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند». زمین برای بندگی خدای متعال است: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ؛[4] در حقيقت، نخستين خانهاى كه براى [عبادت] مردم، نهاده شده، همان است كه در مكه است و مبارك، و براى جهانيان [مايه] هدايت است». اولین قطعهای از زمین که برای سکونت انسان مهیا شد، مسجد است. در روز دحو الارض زمین از زیر خانهی خدا گسترده شد تا اعلام شود که هویت زمین هویت خدایی است و معبدی برای بندگی است.
شرک و ظلم و ستم و هر چه که بد است، سوء استفادههایی است که فرزندان آدم از اختیارشان کردند؛ و إلّا زمین برای بندگی و توحید آفریده شده است.
فرجام نیک زمین
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» خدای متعال به اهل ایمان و عمل صالح وعده و بشارت داده است که آنها حاکم خواهند شد و به خلافت خواهند رسید و کار به آنجا خواهد رسید که دین مرضی ـ آنکه خدای متعال پسندیده است ـ حاکم خواهد شد و امن و امان در سراسر کره خاکی برقرار خواهد شد. «يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا» سراسر زمین یکپارچه پرستشگاه میشود و همه فقط او را میپرستند. همهی جلوههای شرک از زمین برداشته خواهد شد و جز خدای متعال، چیز دیگری پرستیده نمیشود. این عاقبت و فرجام زمین است. همان مقام منصوری است که برای حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف) است و این کار بزرگ به دست آن حضرت اتفاق خواهد افتاد. سرمایه ما برای آن کار بزرگ، کاری است که اباعبدلله الحسین (علیه الصلاة والسلام) انجام دادند. البته همهی کارهای انبیاء و اولیاء و صلحا و احرار، دستمایه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است؛ ولی کار و سر مایه بزرگ برای آزادی بشریت، رشد انسان، کمال، سعادت و خوشبختیاش، کاری است که امام حسین (علیه السلام) و اصحاب گرانقدر و فرزندان عزیزش انجام دادند.
انتقام آن خون مقدسی که به زمین ریخته شد، فقط و فقط و فقط آزادی کل زمین از همهی انواع ظلم و ستم، و پرستش خدای متعال در سراسر عالم است، به همراه حاکمیت دین مرضی که اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) است.
اسلام مرضی همانی است که قرآن در ماجرای غدیر دربارهاش فرمود: «رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا؛[5] و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم».
امیدوارم انشاءالله آن روز ببینیم و برای آن اصلاح کلی در رکاب حضرت حضور داشته باشیم. در آن اصلاح کلی، بر خلاف آنچه برخی میگویند، فقط عده اندکی خار راه و سد این مسیر هستند و بافت فکری و ذهنیشان با شرک و ظلم و ستم آمیخته شده است. آنها هستند که دشمن حضرت هستند و از سر راه برداشته خواهند شد؛ هر چقدر که میخواهند باشند. ولی عموم بشریت ذیل «وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا» به آنها امان داده میشود و همه از ادیان و اقوام مختلف خدمت حضرت میآیند و آن بهشت زهرایی روی کره زمین ساخته خواهد شد.
نشانهها برای آن روز بزرگ زیاد شده است. از جمله نشانهها این است که ملتی از راه رسیده است که در ادامه ی راه سیدالشهدا علیه السلام حاضر شد فرزند بدهد.
این پرچم بنام سیدالشهدا (علیه الصلاة و السلام) برافراشته شد. این بزرگترین نشانه است که امروز که روز هشتم ماه محرّم است، به نام حضرت علیاکبر (علیه الصلاة والسلام) در سراسر عالم پرچم میخورد. همه جای دنیا در مجالس حسینی، امروز به نام حضرت علیاکبر (علیه السلام) است. خدا را شاکریم که هیچ جای عالم نیست، مگر آنکه مجلسی به نام سیدالشهدا بر پا میشود. این ایام، غرب و شرق عالم سیاهپوش است و مرکزی که به شکل فوقالعادهای این پرچم را برپا میکند و همه به او اقتدا میکنند، ملت عزیز ما هستند.
جایی که زینب به کمک امامش آمد
امروز روز شهدا و جوانان شهید است. خوشا به سعادت خانوادههایی که این توفیق را پیدا کردند و در این روزگار آخرالزمانی عزیزترین کسانشان را دادند.
در اصفهان خدمت مادر شهیدی شرفیاب شده بودیم. خدای متعال به ایشان توفیق داده بود چهار فرزند شهید تقدیم انقلاب کنند. البته گفتنش ساده است، اما پذیرشش تحمل فوقالعادهای میخواهد. این خانم هیچ ادعا و طلبی نداشت. به او گفتم: اگر پیام یا سخنی برای رهبر عظیمالشأن دارید، بفرمایید تا هنگام شرفیابی به محضرشان، پیام شما را برسانم. گفتند: آقا سرشان سلامت باشد، من اگر فرزند دیگری هم میداشتم، باز هم تقدیم انقلاب میکردم. همه بچههایم به نیت سیدالشهدا (علیه السلام) رفتند. او یک جمله عجیبی هم گفت: پسر چهارم که دانشآموز بود، از همهشان کوچکتر بود. هنگامی که میخواست برود، جلوی در خانه به من گفت: مادر من وصیتم این است که شما باید خودت مرا کفن و دفن کنی. اگر از من جسمی برگشت، این کار به عهده خود شما است. آن زن گفت: من این جمله را شوخی تلقی کردم، اما خیلی نکشید که خبر شهادتش را برای من آوردند. تا خبر شهادتش را آوردند، یاد وصیتش افتادم. تحمل شنیدن خبرش را نداشتم، چه رسد بخواهم به دست خودم به وصیت او عمل کنم. با خودم گفتم: لابد رازی هست که من نمیدانم. به حضرت زینب کبری (صلوات الله و سلامه علیها) توسل کردم و یاد زمانی افتادم که زینب برای کمک به امام حسین (علیه الصلاة و السلام) آمد. در کل ماجرای کربلا، حضرت زینب (سلام الله علیها) حالت معاونت دارد و در تمام صحنهها حاضر است و نقشهایش بیبدیل است. اما یک جا نقشش خیلی فوقالعاده است: نقشی که در جریان حضرت علیاکبر (علیه السلام) بر عهده گرفت.
وقتی امام حسین (علیه الصلاة و السلام) بالای سر علیاکبر رسید، حضرت نشستند. این صحنه، غیر قابل توصیف است و از جمله جاهایی است که هم در وداع، هم در هنگامی که کنار پیکر مطهر رسید، حضرت خودش را رها کرد به گریه کردن.
وقتی که علیاکبر به میدان میرفت، نوشتهاند که حضرت: «اَرخی عَلَیهِ السَّلامِ عَینُهُ وَ بَکی»[6] حضرت خودش را رها کرد و راحت گریه کرد. از جاهایی که بیقراری سیدالشهدا عادی نبود، وقتی بود که کنار پیکر مطهر حضرت علیاکبر رسید.
زینب (سلام الله علیها) کنار پیکر مطهر آمد. وقتی سیدالشهدا صدای زینب را شنید، توانست از جا بلند شود.
این خانم هم گفت: من توسل کردم به حضرت زینب (سلام الله علیها) و از آن خانم مدد گرفتم. گفتم: خانم کمک کنید بتوانم به وصیت فرزندم عمل کنم. پس از این توسل، در خودم روحیه عجیبی و قوّت قلبی خاصی دیدم. زینبزینب گویان رفتم کنار پیکر مطهرش و در کفن کردن فرزندم همکاری کردم. ولی مگر میتوانستم در دفنش کاری کنم! اصلاً قابل تصور نیست. باز هم از حضرت کمک خواستم و احساس کردم قوّت قلبی دارم. داخل قبر شدم و گفتم: عزیز دلم را بدهید و با کمک دیگران فرزندم را به خاک سپردم.
زمانی که بچهام را داخل قبر میگذاشتم، درحالیکه به حضرت زینب (سلام الله علیها) متوسل بودم ـ راز این وصیتش بر من آشکار شد. صورت فرزندم را روی خاک گذاشتم و گفتم: من وصیت را انجام دادم، حالا مرا بیرون بیاورید.
امروز روز یاد کردن این خانوادهها است.
حسین (علیه السلام)، هم آن روز معجزه کرد و دستگاه تربیتیاش کسی مثل علیاکبر را به بشریت هدیه داد و هم هر روز در تربیت انسانهای بزرگ و جوانان نورانی، پاک، مملو از حماسه، قدرت، شجاعت و معنویت معجزه میکند.
در این رویشها، میتوان کرامات و معجزات سیدالشهدا (علیه الصلاة والسلام) را مشاهده کرد.
[1]. اسراء: 33.
[2]. فردي از امام صادق (عليه السلام)، تفسير این آيه را پرسيد. حضرت فرمود: «هو الحسين بن علي (عليه السلام) قتل مظلوماً و نحن أولياه و القائم منا إذا قام طلب بثار الحسين؛ او حسين (عليه السلام) است كه مظلومانه كشته شد و ما اولياي او هستيم و قائم ما هنگام ظهور، به خونخواهي حضرت، قيام خواهد كرد». عروسی حویزی، نورالثقلين، ج4، ص182.
[3]. نور: 55.
[4]. آل عمران: 96.
[5]. مائده: 3.
[6] . سید ابن طاووس، لهوف.