حسین فجر آفرینش
موضوع گفتگوی این شبهای ما در مورد سورهی مبارکهی فجر بود. بخش قسمها را عرض کردیم که فصل اول این سوره مبارکه سوگندها است، که صدرنشین آن سوگند به فجر و سپید است. سوگند به سپیده، به فجر، به فجر صادق، به هر طلوع، به هر آغاز، به هر امید، به هر حرکت و به هر شکفتن. معلوم شد اگر انسان بخواهد مسیر خود را به سوی نور آغاز کند، باید وارد منزل بیداری شود و سیدالشهدا (علیه الصَلاه والسّلام) و قیام و شخصیت و نور آن حضرت، بهترین کمک و یار برای این است که انسان وارد منزل یقظه و بیداری و آغاز و حرکت شود. نیز معلوم شد کاری که سیدالشهدا (علیه الصَلاه والسّلام) انجام داد، از نظر فلسفه تاریخ و جریان عمومی تاریخ بشریت، یک فجرآفرینی بود و قیام آن حضرت یک سپیده و یک فجر یا آغاز است؛ آغازی که برای اقوام و جوامع مختلف الهامبخش است. بر اساس قیام و نقشه راهی که آن حضرت در دسترس همهی آزادگان قرار دادند، انشاءالله اقوام و ملتها بیدار شوند، به خود بیایند، دست و پای خود را از زنجیر ظلم و ستم و استبداد و استعمار و کفر و شرک و نفاق باز کنند، و در آسمان عزت و شرف و کرامت و بزرگی و معنویت و توحید و اخلاق و فضیلت پرواز کنند و رشد داشته باشند. ضمناً بر اساس قاعده قرآنی به ما این بشارت را میدهد که این فجر و این آغاز، انشاءالله به طلوع کامل خورشید حقیقت منجر خواهد شد. در فجر فرج است و فجر آغاز و اوجی دارد. آغازش با قیام حسین (علیه الصَلاه والسّلام) است؛ البته بعد از بعثت عظمای حضرت خاتم. میرفت تا زحمت آن بزرگوار به بیراهه برود و زحماتش نابود شود و از دست رود با آن انحرافی که در لفافهی نفاق پیدا شده بود. امام حسین (علیه الصَلاه والسّلام) امید و حیات را به اسلام و دلهای مؤمنان برگرداند و پس از این، نور الهی خواهد درخشید. حرکت آن حضرت برای همهی ملتهای عالم چراغ راهنما، امیدبخش، حیاتآفرین و حرکتآفرین است. از آن زمان که این قیام رخ داد تاکنون، بعد از اینهمه قرن که پشت سر گذاشته شده است، در سراسر عالم ملتهای آزادیخواه جهان از سیدالشهدا (علیه الصَلاه والسّلام) الهام میگیرند و فقط به مسلمانان اختصاص ندارد. این راه نجات، رهایی، عزت، کرامت و همان چیزی است که بشریت حقیقتاً تشنه آن است. امام حسین (علیه السلام) راه را نشان داد، الگو ارائه کرد، منطق ارائه کرد، برایش قاعده و سبک و روش ارائه کرد. کاری که امام حسین (ع) کرد، چنین کاری است. علاوه بر اینکه سد را شکست. امام راحل و عظیم الشأن در جریان انقلاب اسلامی که یکی از معجزات و کرامات حسینی در عصر ما محسوب میشود، با تکیه بر همین منطق و با همراهی یک ملت وفادار که به عنایت سیدالشهدا (علیه الصَلاه والسّلام) بیدار شده بودند، ملت ایران را آزاد کرد.
جمله مشهور «خون بر شمشیر پیروز است» یک جمله است، ولی منطق حسینی برای رسیدن به نجات و آزادی است.
مطلع سوره مبارکه فجر چنان بشارتهایی به ما میدهد.
«وَلَیَالٍ عَشْرٍ» بنا به احتمال و طبق انتخاب خاص ما، منظور همین شبهای دهگانه محرّم است؛ چون معلوم میشود که شبهای خاصی است. ضمناً احتمال دارد که شبهای دهه نخست ذیحجه باشد. اگر منظور دهه محرّم باشد که به شب و روز عاشورا میرسد و چنانچه دهه نخست ذیحجه باشد، به روز عید سعید قربان میرسد، با آن عظمتی که در موسم حج دارد.
ذخایر عظیم بصیرت، معرفت، معنویت، فهم، ژرفنگاری و عمقیابی در سلوک حسینی دهگانه اتفاق میافتد. چنین دههای را در سپیده انقلاب اسلامیمان تجربه کردیم. دهه مبارکه فجر دههای است برای پخته شدن، فهم، انسجام، سازماندهی، خودیابی، خودشناسی و اکتشاف تا به نقطه رهایی برسد. «لیال عشر» چنین اقدامی برای بشریت دارد و دست ما از جهت مصداقیابی باز است. هر دههای که چنین سهمی در بیداری، رشد، آزادی از دلبستگیهای مادی، ولیشناسی، شناخت حقیقت و حق و افزایش بصیرت داشته باشد، مصداق این آیه است.
«وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ»، خدای متعال آنجا به فجر سوگند خورد، در ادامه به شبهای دهگانه قسم خورد، اینجا به زوج و فرد قسم میخورد. اینجا مورد سؤال و توجه و تدبر بوده است. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر قیّم المیزان میگویند تا 36 احتمال برای «وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ» گفته شده است. چقدر خوشظرفیت است؟! همیشه تازه، پیشبرنده و الهامبخش است و هیچوقت این برداشتها، فهمها، نوطلبیها و نوگراییها، کهنه نمیشود؛ البته اگر مبتنی بر مبنای اصالت و نظم قرآنی و با رعایت اصالت برداشتها باشد.
«الشَّفْعِ» به معنای زوج و دوگانه و «الْوَتْرِ» به معنای یکه و تنها است. عدد یا زوج است یا فرد، و جریان زندگی عمومی انسانها با اعداد سامانیابی و ساماندهی میشود و در همهی زمینهها پیش میرود. آیا اینجا سوگند به عدد است؟ نماز نیز یا زوج است یا فرد. آیا اینجا خداوند به به نماز سوگند خورده است؟ آیا این سوگند به شفع و وتر سوگند به خلقت و خالق است که جریان هستی و جریان عمومی عالم خلقت بر اساس زوجیت بنا شده است؟ مسئله زوجیت عمومی و فراگیر در سراسر عالم خلقت، یک اصل قرآن کریم است و یافتههای بشر هم هرچه جلو آمده است، این مسئله را بیشتر واضح کرده است. این هم خود یک چیز جالب و بدیع است. با این فرض وتر میشود ذات اقدس پرودگار متعال که یگانه است، و شفع میشود آفرینش؛ پس «وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ» سوگند به خلقت و خالق است. اما آیا منظور آیه این است؟ اگر بگوییم «لیالٍ عشر»، منظور شبهای دهه ذیحجه باشد، این آیه معنای دیگری پیدا میکند.
به هرحال سوگند به حقایق بزرگ پیرامون ما است. خداوند تبارک و تعالی اندیشه و عقل ما را به اندیشیدن، تفکر، تأمل و فهم در عالم دعوت میکند تا انسان به این فهم و درک برسد که از کنار آنچه در اطراف او است، ساده عبور نکند و از آیات الهی رویگردان نباشد.
حسین تکواژه آفرینش
میتوانیم «وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ» را حسینی معنا کنیم؛ یعنی آن را بر ماجرای سیدالشهدا (علیه الصَلاه والسّلام) منطبق سازیم؛ چون در زیارتنامهها به حضرت سیدالشهدا (علیه الصَلاه والسّلام) یکه و تنها خطاب میشود و در زیارت عاشورا هم میگوییم: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ»، یعنی یگانه، تنها و فرد که بر این اساس شخصیت آن بزرگوار، سبک کار آن حضرت، نوع قیام آن بزرگوار، آثاری که بر آن قیام متفرع شد، مظلومیت آن بزرگوار، عظمت مصیبتهایی که بر آن حضرت نازل شد، وتر است؛ یعنی یگانه است و هیچ شبیه و نظیری از آغاز تا انجام خلقت نداشته و نخواهد داشت. حسین یکه و یگانه و تنها است. قیامی با آن کیفیت، بینظیر است. دوستان و دشمنانش، دوستیها و دشمنیهایی که درباره حضرت شد، نظیر ندارد. نسخه حسین (علیه الصَلاه والسّلام) یک نسخه بینظیر است. اگر حضرت را وتر بدانیم، «وَالشَّفْعِ» چیست؟ این دوگانه چیست؟ آیا منظور پدر و مادر آن بزرگوار است؟ یعنی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (سلام الله علیهما) که منشأ و مبدأ چنین درخشش عظیمی محسوب میشوند؟ در میان آفریدههای حضرت حق از نظر عالم دوگانه انسانی، هیچ شبیه و نظیری برای امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (سلام الله علیهما) وجود ندارد. ممکن است تعجب کنید و بگویید پیغمبر اکرم چطور؟ عرض کردم در مقام زوجیت هیچ شبیه و نظیری برای امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (سلام الله علیهما) متصور نیست. اگرچه حضرت خدیجه کبری صاحب رتبه عالی در بین انسانها و بانوان و شخصیت به کمالرسیده است، ولی از نظر رتبه معنوی و حقیقت وجودی، حضرت زهرا (سلام الله علیها) بالاتر و والاتر است. این جزء مسلّمات است، «فاطمه، فاطمه است»، این جمله مشهور مرحوم شریعتی، تعبیر قشنگی است و خیلی خوب مطلب را از آب درآورده و پخته است. شریعتی میگوید از هر جهت بررسی کردم تا ببینم ویژگی خاص حضرت زهرا (سلام الله علیها) چیست. خواستم نسبتش را با حضرت پیغمبر بگویم که پیغمبرزاده است، نسبتش را با حضرت امیرالمؤمنین بگویم که همسر او است، نسبتش را با حسنیْن بگوییم که مادر آنها است، از هر طرف که نگاه میکنیم، همهی اینها هست، ولی فاطمه نیست؛ فاطمه، فاطمه است.
این سخن جزء کلماتی است که در دهن مرحوم شریعتی گذاشتند. گاهی، آنهایی که شاعرند و شعر میگویند، شعرشان برای خودشان نیست و گویا به آنها الهام شده است. مثلاً شاعر خوشقریحه روزگار ما، آقای برقعی، که سید نورانی و جوانی هستند، امروز شعری راجعبه حضرت علیاکبر (علیه السّلام) خواندند که من هرطور حساب کردم، دیدم شعری نیست که خودش گفته باشد، بلکه به او افاضه شده است. ممکن است دهها شعر گفته باشد، ولی این یکی از جایی به او رسیده است. به نظر من این از آن جملهها است که در دهان شریعتی گذاشتهاند تا بگوید.
بنابراین با این محاسبه که حضرت زهرا (سلام الله علیها) در عالم نظیر ندارد، و جایگاه امیرالمؤمنین (علیه السّلام) هم تعریفشده است، وقتی اینها زوج میشوند و کنار هم قرار میگیرند، میشوند زوجی که هیچ نظیری در عالم ندارد. این از جمله امتیازهایی بود که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هنگامی که خصائص امیرالمؤمنین (علیه السّلام) را به او یادآوری میکرد، خطاب به ایشان فرمود: «چه کسی مانند تو در این عالم پیدا میشود که همسری مانند فاطمه داشته باشد؟». این زوجیت یک زوجیت استثنایی است.
بر اساس برداشت آزاد ما، چون خود قرآن کریم اینجا باز گذاشته است، شفع، وتر، لیالٍ عشر، فجر، یعنی ذهن شما را فراهم کرده است برای کشف، که براساس قواعد دینی و تفسیری، فهم تازه و کشف داشته باشید؛ دست شما را نبسته است.
در مورد سوگندهای سوره مبارکه فجر، روایتی خیلی شیرینی داریم که از حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) شروع کرده و فرمود والفجر، یعنی حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) که درخشش و سپیده جهان است و درخشش ناب و نور الهی برای همه بشریت است. بعد فرمود «و لیالٍ عشر»، ائمه دهگانه قبل از حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) است. شفع یعنی حضرت زهرا و حضرت علی (علیهما الصَلاه والسّلام). منظور از وتر، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است. به این قاعده میشود چهارده معصوم که خداوند به آنها سوگند خورده است.
در چهار آیه نخستین سوره فجر عوالمی نهفته است از اسرار و رموز خلقت. روایتی که بیان شد، گوشهای از آن را فاش میسازد. کار این روایتها باطنیابی و تأویلیابی است و پرده را کنار میزند.
طبق این حدیث نورانی، شفع وجود مقدس امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (علیهما السلام) است؛ پس وتر حضرت حسین (علیه الصَلاه والسّلام) میشود که فرد و یگانه است.
میتوانیم اینگونه برداشت کنیم که امام حسین (علیه الصَلاه والسّلام) به دلیل جایگاه ویژهای که در حیات دین، احیای نماز، روزه، حج، زکات، ولایت، امر به معروف و نهی از منکر، قرآن دارد، یگانه است. آن حضرت کار را به جایی رساند که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره ایشان فرمودند: «حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ؛[1] حسین از من است و من از حسین هستم». این همان نسخه منحصر به فردی است که نه امام ما از رهگذر همین سرمایهگذاری عظیم، از نسل ایشان قرار داده شدند. در بعضی روایات این ترتیب به عکس هم گفته شده که این خیلی فوقالعاده است. یعنی درخشش نور اسلام و تا وقتی که این نام میماند، از رهگذر کاری است که حسین (علیه السّلام) انجام داد. روایتی که گفتم متفاوت است، اینگونه است: «أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ و حُسَيْنٌ مِنِّی». با این نام، کار اسلام به سرانجام میرسد. در زیارتنامهها این تعابیر را راجعبه حضرت داریم: «اَشـهَدُ اَنَّک قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَآتَیتَ الزَّکاة وَاَمَرتَ بـاُلمِعروف ِوَنَهَیتَ عـَنِ المُنکرِ». همهی فضایل بعد از حسین (علیه السّلام)، به وجود مقدس آن حضرت نسبت داده میشود. آنقدر این سرمایهگذاری عظیم و عجیب و بزرگ و بیهمتا است که حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) میتواند با آن تمام آرمانهای دین را محقق سازد.
زیارتی برای دلدادگی
زیارت ناحیه، قصیده بلند دلدادگی و عشقبازی و معرفت است. اگر انشاءالله خدا روزیتان کند و در حرم حضرت حسین (علیه السّلام) ـ که عرش الرحمان است ـ زیارت ناحیه بخوانید، میبینید که عالم دیگری دارد؛ چراکه آنجا ارتباط با خداوند بهآسانی برقرار میشود. مستقیم است.
در زمان صدام ملعون درِ سمت قتلگاه باز بود. اولین باری که مشرّف شدم، صبح روز جمعه که آن زمانها حرم خیلی خلوت بود، از بالای تل زینبیه شروع کردم زیارت ناحیه را خواندن. تا رسیدم به سلامهای عجیب حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف). به آن سلامها که رسیدم، به قتلگاه رفتم. یک راهرو بود، از آن راهرو داخل رفتم، مثل کسی که دست خودش نیست و اصلاً نمیفهمد که دارد چه کار میکند. بعد از آن حالی برای من پیدا شد که دیدم نمیتوانم آن سلامها را به شکل عادی بگویم. به حال جنون و دیوانگی از محوطه مقتل خارج شدم.
زیارت ناحیه خیلی عجیب است؛ مخصوصاً آنجا که حضرت میگویند: «أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ». حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف و علیه الصَلاه والسّلام) با استفاده از این سرمایهگذاری عظیم جهان را آزاد میکند. کار بزرگی ذخیره شده است و این آزادسازی با این سرمایه صورت میگیرد. لذا اسلام «حسینی البقاء» است. انشاءالله آن روز را ببینیم. به نظر میرسد که نزدیک باشد. در دعای عهد هم میخوانیم که: «إِنَّهُمْ یرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا؛ زيرا آنها چنان روزى را دور مىبينند و ما آن را نزديك مىبينيم». هیچکس حق ندارد وقت معیّن کند، ولی آرزو که میشود کرد. بعضی از بزرگان بر اساس دلایل و شواهد و قرائن گفتهاند که آن روز بزرگ نزدیک است. حوادث عجیب و غیرقابل تصور، شتاب گرفته است. از مقطع انقلاب اسلامی ما تاریخ سرعت گرفته است. عرضش عریض شده است. مجمعی از حوادث عظیم تاریخی که گاهی در یک هزاره رخ میداده است، ضمن این چندسال پشت سر هم در حال رخ دادن است. به این علت است که انسان امیدوار میشود آن روز انشاءالله نزدیک باشد.
شعار نوشتهشده بر پرچم حضرت، «یا لثارات الحسین» است؛ یعنی با نام حسین (علیه السّلام) قیام جهانی آغاز میشود و به سرانجام میرسد. مبدأ و منشأ آنجا است. خدا عمان سامانی را رحمت کند. با نگاه عرفانی و قریحه فوقالعادهاش که از افاضات عرشی و روح القدوس به زبانش جاری کرده است، در مخزن الاسرار، آن مثنوی بلند عجیبی که درباره سیدالشهدا (علیه الصَلاه والسّلام) گفته است، میگوید: فضایی فراهم شد که همهی بلاها و ابتلاها یک جا جمع شده بود. ندا دادند که چه کسی میتواند این جام بلا را یکجا بگیرد؟ پاسخی نیامد تا اینکه حسین به میدان آمد و گفت: «بادهخواهی را که میخواهی منم». هیچ پیغمبر و وصی پیغمبری آن را تحمل نکرد، اما امام حسین (علیه السلام) گفت: من هستم، هرچه هست بده.
آینه تمامنمای علی
امشب طبق تنظیم جالبی که در روش مجالس حسینی شده است، شب خیلی عجیبی در توسل است. امشب و فردا در توسل خیلی عجیب است؛ چون نام کسی برده میشود که نقشش در حادثه کربلا، خاص است. بعضی از بزرگان ما جمله بسیار دقیقی گفتهاند، مبنی بر اینکه اسلام یک گروه مؤسس دارد و یک هیئت بقا. گروه مؤسس پنج تن آل عبا هستند که تأسیس اسلام با محوریت پیغمبر اکرم، امیرالمؤمنین، حضرت زهرا و حسنین (علیهم السلام) انجام شد. اما اسلام در همان چند سال با خیانتهای بزرگی که انجام شد رو به زوال رفت؛ خصوصاً در سقیفه، که قرآن فرمودند: «وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکمْ خَآصَّةً؛[2] و از فتنهاى بترسید كه فقط به ستمكاران شما نمىرسد». بپرهیزید از فتنه خطرناکی که دودش چشم همهی بشریت را خواهد گرفت؛ ولی آن فتنه انجام شد و هنوز هم دودش به چشم بشریت میرود. بر اثر آن فتنه بزرگ مسیر تاریخ عوض شد. حالا اسلام برای حیات مجددش به هیئت احیا و ابقا نیاز دارد. یک گروه دیگر باید بیایند تا آن را احیا کنند. یک نفر از هیئت مؤسس در هیئت ابقا و احیا حضور دارد که با محوریت او این کار انجام میشود: شخص شخیص اباعبدالله الحسین (علیه الصَلاه والسّلام).
بزرگواری که این مسئله را مطرح کرده، خیلی خوب آن را فهمیده است. فرض بر این است که هرکدام از آن مؤسسان یک نماینده در هیئت ابقا دارند. امام حسین (علیه السلام) که خودش است. نماینده پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در ماجرای کربلا، حضرت علیاکبر (علیه الصَلاه والسّلام) است. شخصی گفت: وقتی وارد مدینه شدم، گفتم که آمدهام تا پیغمبر را ببینم. گفتند: دیر آمدی، سالها است که پیغمبر از دنیا رفته است. گفت: پس بروم. گفتند: نه، بمان. سپس آدرس منزل امام حسین (علیه السلام) را به او دادند و گفتند: برو آنجا. وقتی در را زد، سیدالشهدا (علیه السلام) گفت: علیاکبر با تو کار دارند. وقتی هم که به میدان رفت، خلایق خیال کردند که پیغمبر دوباره برگشته است. در صورت، سیرت، اخلاق و منطق، با جدش تطبیق کامل داشت. لذا در کربلا کسی که پیام پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را به سیدالشهدا (علیه الصَلاه والسّلام) رساند، حضرت علیاکبر بود؛ آنجایی که گفت: «يا أَبَتاهُ عَلَيْكَ مِنِّي الْسَّلامُ، هذا جَدِّي رَسُولُ اللهِ قَدْسَقانی بِكَاْسِهِ الاَوْفی شَرْبَه لااَضْمَأ بَعْدَها اَبَداً وَ هُوَ یَقُولُ العَجَلَ العَجَلَ فَاِنَّ لَكَ كَاساً مَذْخوُرَه حَتّی تَشْرِیَهَا السّاعَه؛ اینك جد من رسول خدا حاضر است و مرا از جام خویش شربتی سقایت فرمود كه هرگز پس از آن تشنه نخواهم شد و میفرماید: ای حسین تعجیل كن در آمدن كه جام دیگر از برای تو ذخیره كردهام تا در این ساعت بنوشی».
اما نماینده امیرالمؤمنین (علیه الصَلاه والسّلام) چه کسی است؟ کسی که از امیرالمؤمنین (علیه الصَلاه والسّلام) نمایندگی کرد، ابالفضل عباس (علیه السّلام) است. وقتی تاریخ را ورق میزنیم و به عقب میآییم، میبینیم که در جریان انتخاب همسر، مسئله عاشورا و کربلا مطرح است. امیر المؤمنین (علیه الصَلاه والسّلام) گفت: کسی را پیدا کنید که برای یک حادثه بزرگ جوانمرد بیاورد. از تیرهای زن انتخاب کنید که در آنها شجاعانه بیبدیل هستند، که حضرت امّ البنین انتخاب شد. البته فقط عباس نبود، برادران او هم بودند.
امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در ماجرای پیغمبراکرم و بعثت و استقرارش چه نقش و سهمی داشت؟ نقش وزارت، حفاظت، صیانت و علمداری است، نقش امیرالمؤمنین (علیه السّلام) نقش خاصی است. دستگاه تعلیم و تربیت اسلام دست به دست هم داده و امیرالمؤمنین (علیه السّلام) تمام توان تربیتی خود را به کار بسته و استعداد را هم خدای متعال بیانتها در وجود ابالفضل (علیه الصَلاه و السّلام) گذاشته است تا کسی از راه برسد که تمام تاریخ را مات و مبهوت خود کند؛ آیینهی تمامنمایی است از علی ابن ابیطالب (علیه الصَلاه والسّلام) یک نفر است، اما به اندازه همه تأثیر دارد. علی (علیه السّلام) در کنار پیامبر این طور بود. یکی بود اما همه بود. پیغمبر با وجود علی هیچ چیزی کم نداشت و حسین با وجود اباالفضل.